وقتی خورشید طلوع می کند در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بیتابم، که دلم میخواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید اگر دوست داشتین نظر بدین خوش حال میشم .ممنون برای تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات یادتون نره آخرین مطالب
نويسندگان خدایا وقتی به طبیعت با عظمتت می نگرمدر میابم که دستان گرمت را می توان لابه لای برگ سبز درختان احساس کنم. ای خالق مهربانم وقتی زنجیره ی صورتی و سفید گل ها که آسمان را به زمین گره زده است می بینم تو را در کنارم احساس می کنم. هر روز با چشمانم می بینم که در وقت ،غروب با قلمی نارنجی وزرد و قرمز دامن آسمان را رنگ می زنی. پاییز را با چشمانم می دیدم که از ملاقات طبیعت برمیگردد،در آن هنگام پرده ی سکوت آسمان با شکستن بغض های خداحافظی پاییز پاره پاره شد. آفریننده ی حکیم من عظمت و شکوهت را روی آب دیدم بر روی طبیعت بر روی قانون گیاه. هر گاه باد خبر رویش شقایقی را به ارمغان می آورد تو را در خنده ی طبیعت دیدم. فهمیدم وقتی جیر جیرک لالایی در گوش درخت می خواندتو در قافیه ی آواز جیر جیرکی. تو را در گریه های ابر،پشت اشک های شب،در لبخند آفتاب، در پرواز برگی خسته،در زوزه های باد و در اراده ی باران هستی. حضورت را وقتی احساس کردم که هم سفر قاصدک شدم .
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |